اخرین روزهایه ماه رمضان
تو ماه رمضان عزیز مرحمت و زن عمو حمیده و پسر عمو بابایی رو دعوت کردیم افطاری خونمون البته جدا جدا و همین طور عزیز اشرف اینا رو چند روز پیش هم خاله نسرینم هممون رو دعوت کرده بودن خونشون افطاری که خیلی خیلی خوش گذشت اینم چند تا عکس از این چند روز اخیر مهمونی خونه خاله و یه عکس دسته جمعی که با تلاش زیاد من واسه یه جا جمع کردن همه گرفته شد دست خاله جونم و زینب جونم درد نکنه خیلی تو زحمت افتاده بودن اینم از اب بازیهات تو حموم که کلی با دوش درگیری و اینجا با بابیی رفتی حموم و داری خیسش میکنی و از خنده ریسه میری اینم وقتی که میخوای سرتو نشوره و لگن رو گذاشتی رو سرت اینم یه...
نویسنده :
✿مامان فرزانه✿
18:54