آش دندونی
بلاخره برای ایسان جونیم آش دندونک پختم یعنی عزیزش پخت اونم با کلی دنگ و فنگ چندتا مهمون دعوت کردیم تا همه دور هم آش دندونی ایسان جونو بخورییم شما هم مثل همیشه با خوش اخلاقی کمک مامانی کردی و گذاشتی من به کارام برسم الاهی قربونت برم که انقده خوبی دختر گلم یه کارت خوشگلم برات درست کردم که به عنوان یادگاری از این روز و اولین دندونت به مهمونا دادم هنوز داری سعی میکنی چهاردستو پا بری ولی هنوز نتونستی پسر عموت محمد حسین و دختر عمه ات معصومه اینم النا دختر دختر خاله مامانی که تو مهمونی همش خواب بود وقتی همه رفت...