شهربازی بازینو
ایسان جونی برای اولین بار رفت شهر بازی ...
عروسی اقا مهدی و نسترن
عروسی علی پسر خاله
عروسی علی پسر خاله
این مدت که نبودیم ایسان خانم چی کرده
بالاخره اسباب کشی کردیم و اومدیم خونه جدید تو اندیشه تو این مدت ایسان جونم خیلی کارا یاد گرفتی که نشد همشونو به موقع تو صفحت بزارم درست روز اسباب کشی بود که گذاشته بودمت خونه زن عمو افسانه که یاد گرفتی یکم به جلو چهار دستو پا بری ولی نه زید زود خسته میشدی و می شستی البته من ندیده بود م تا دو روز بعد که ا سباب کشی کردیم و شب خونه اقاجون بودیم داشتیم شام می خوردیم که دیدم داری چهار دستو پا راه می ری نمیدونی که چه ذوقی کردم خیلی خوشحال شدم الهی که مامانی قوربونت بره چند روز بعد دیدم که دوتا دندون کوچولو اون بالای دهن خوشگلت در اوردی سومین و چهارمین دندونت م...
اولین بازی تو پارک
امروز با دخمل گلم رفتیم دنبال خونه قراره اسباب کشی کنیم البته اگه بازم صاحب خونه اذیت نکنه و پولمونو بده قراره 1 سال بریم اندیشه نزدیک مامان اشرف خونه اجاره کنیم تا انشاالله تا سال دیگه تکلیف خونه خودمون معلوم بشه .بگذریم دوتایی با عزیز رفتیم خونه هم پیدا کردیم بعدش ناهارو ورداشتیم و با هم رفتیم پارک برای اولین بار سوار و شدی خیلی خوشت اومد همشم حواست به بقیه بچه ها بود که داشتن بازی میکردند یه ذوقی واسشون میکردی که نگو ایشالله بزرگتر میشی و باهاشون بازی می کنی مثل همیشه خوبو ساکت تو ماشین نشستی ...
دومین دندونم
ا مروز دومین دندون ایسان جونی زد بیرون الان دوتا دندون پایین داره مبارکت باشه خانومم ...
اولین ازمایش خون
دخمل گولم امروز یرای اولین بار رفت ازمایشگاه تا ازمایش بده ببینیم اهن بدنش چقده خدا روشکر رگ دستش خوب پیدا شد و خانم پرستار راحت خون گرفت ایسان گلم اصلا اذیت نشدی فقط ناراحت بودی که چرا نگهت داشتیم افرین دختر گلم که انقدر قوی هستی ...