دست عزیز اشرف درد نکنه
مامانی من برات چند تا اسباب بازی جدید خریده که خیلی ازشون خوشت میاد وقتی این اقا گوزن رو برات باد کردم یکم ازش نمیدونم میترسیدی یا برات عجیب بود بهش دست نمی زدی فقط بهش میخندیدی و باهاش حرف میزدی هر کاری میکردم بهش دست بزنی نمیزدی چند ساعتی که گذشت کم کم اومدی نزدیکش و دماقشو فشار میدادی و در میرفتی فرداشم کم کم سوارش شدی ولی اولش از شاخاش خوشت نمی اومدم ولی کم کم از اقا گوزنه خوشت اومد و کلی باهاش کیف می کنی انقدر بالا پایین میپری که نتیجه میشه سقوووووووووط اینم از دوچرخه که وقتی هوا خوب گرم بشه می تونیم پیاده بریم خونه عزیز وقتی هم که سوارش میشی زودی میخوای مثل قله فتحش کنی و بری اون ب...