ایسانایسان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

☃ لـحظه لـحظه بـا آیسان

اغاز سال نو میلادی

اغاز سال 2013 میلادی مبارک                                              امسالم مثل سالهایه پیش سال نو میلادی مصادف میشه با تولدم که از این طریق به صورت خود جوش  از طرف ایسان تولدم رو به خودم تبریک میگم و از خودم شادی در وکنم و یه که خودمو تحویل می گیرم انشاالله که مامانیه خوبی واسه دخملم باشم اکه گفتین چند ساله شدم ...
11 دی 1391

تولد محمد حسین

                                                                             جمعه ای که گذشت تولد محمد حسین پسر عموت بود با هم رفتیم تولدش شما هم که دستت درد نکنه هر چه در توان داشتی به کار بردی و تا تونستی شیطونی کردی از اونجایی که تا حالا پفک نخورده بودی با دیدن ظرف پفکها راستی راستی مثل نخورده ها حمله کردی به ظرفش تو دستهات َپر پفک بود و از هر کدوم یه گاز میزدی بعدشم با هم...
9 دی 1391

مامانا هم اکنون نیازمنده یاریه سبزتان هستیم

  این دخمل من ایسان خانم چون شیره خودمو میخوره شبا مجبورم پیش خودم بخوابونم چون شب چند بار برایه شیر خوردن بیدار میشه و هر چی میزارم سر جاش باز باید بلند شم شیرش بدم از اونجایی که بلند شدن کار سختیه تو شب پیش خودم میخوابونمش لطفا از تجربیاتتون برام بگید یه سوال از مامانایی که بچشون هم سن ایسان هستن و شیشه میخورن بچه هاتون شبا هم بیدار میشن شیشه میخورن؟ من دوست دارم ایسانو از شیر بگیرم ولی چون نمیدونم مجبور میشم شبا بهش شیشه بدم یا نه این کارو نمی کنم لطفا راهنمایم کنید یه مشکل دیگه که دارم خوابوندن ایسانه که دوست دارم خودش بدون شیر خوردن یا رو پا تکون دادن بخوابه نمی دونم فقط من این مشکلو دارم یا همه همین جور بچهاشونو&...
8 دی 1391

چهارتا دندون جدید

دختر گلم چهار  تا دندون دیگه در اورده الان 14 تا دندون شیری خیلی خوشگل داره البته این 4 تا دندون 1 ماهه که ریشه زده و الان کاملا در اومده بیرون خدا رو شکر دندون در اوردنات اصلا اذیتت نمیکنه و خیلی راحت در میان تو این شکل دهان باعلامت  نشون دادم که تا الان کدوم دندونات در اومدن ...
6 دی 1391

دومین یلدا خانومی

خب این یلدا هم به پایان رسید دیدیم که دنیا هم تو تاریخ 21 دسامبر به پایان نرسید من که خودم راستشو بخای یکم میترسیدم و اون شب سعی میکردم همه جا پیشت باشه تا اگه اتفاقی افتاد تنها نباشی شب چله امسال ما خونه عزیز مرحمت بودیم بد نبود خوش گذشت ولی حیف که دوربینم خراب بود و نتونستم عکسایه قشنگی ازت بندازم  همین عکس ها رو هم با موبایل با کلی بدبختی انداختم ولی خوب اینم واسه خودش خاطره ای شد برایه شب چله یه هندونه درست کردم  با این که هول هولکی شد و شما هم که خدا رو شکر به آدم امون نمیدادی همش می خواستی خراب کاری کنی بلاخره یه چیزی درست کردم یکم هم لبو به شکل گل درست کردم ژله سه رنگ هم به شکل هندونه خلاصه که یه جور گذروندیم   ...
5 دی 1391

پیشواز یلدا

چند روز بیشتر تا یلدا نمونده پیشاپیش یلدایه همه دوستایه گلم مبارک امسال کلی هنر نمایی کردمو استین بالا زدم و یه لباس برایه شب یلدایه  ایسان درست کردم که شامل یه دامن توتو و تل میشه برایه دامن توتو حریر رنگ سبز و وقرمز پیدا نکردم به ناچار از همین تورهایی که توش اجیل مشگل گشا میریزن دامنشو درست کردم  بعدش دیدم برایه بالاتنش چیزی ندارم ست کنم به ناچار یه چیز من در اوردی درست کردم و وصل کردم برایه بالا تنش بد نشد قابل تحمله ساله دیگه حرفه ای تر میشم  خوبشو می دوزم برات  اینم چند تا عکس بعد از پرو لباس عکسهایه اصلی رو شب یلدا میندازم و میزارم راستی دوستایه عزیز اگه ایده ای برایه پاپوشش دارید بگید چیزی به ذهنم...
28 آذر 1391

اولین روز برفی سال1391

                  اولین برف زمستونی دیروز بارید و همه جارو سفیدپوش کرد و ایسان گلم برای اولین بار تونست برف بازی کنی اینم ادم برفی که بچه هایه مجتمع درست کرده بودن کلی هم باهاش حرف زدی بعدش با هم رفتیم خونه عزیز اشرف که کلی با برفها بازی کردی انقدر خوشت اومده بود که با وجود اینکه دستت از سرمایه برف یخ زده بود ولی حاظر نبودی گوله برفو بندازی اخرشم که از مزش خوشت اومد و خوردیش   راستی تا یادم نرفته این کتونی خوشگل نایک و شال و کلاه اسکیمویی رو عمو فرید (شوهر خاله فریبا) یا همون عمو فزید خودمون برات خریده من از طرف تو ...
28 آذر 1391

باز شهر بازی بازینو

این هفته مدارس تهران 3 روز به خاطر الودگی هوا تعطیل بود به همین خاطر خاله فریبا و فرانک اومدن وای چند روز رو موندن خونه عزیز و با هم رفتیم بازینو خیلی خوش گذشت بر عکس همیشه که فقط شما بازی میکردی این ما هم کلی بازی کردیم در حال رقصیدن با اهنگی که سیدی فروشی گذاشته بود خیلی قرطی شدیا خاله فروغ دختر خاله فرانک مامانی و اقاجون در حال مسابقیه رالی که خاله اول و مامانی دوم شد اینم از تاب برقی فکر نمیکردم تنهایی بتونی توش بشینی تا حالاسوارت نکرده بودم کلی خوشت اومده بود اینم از چرخ و فلک البته چون سرعتش بیشتر بود و بالا پایین میرفت خوشت نیومد و زود پیادت کردم ...
19 آذر 1391