ایسان مرد عنکبوتی

دخترکم الاهی مامانی قوربونت بره که عین بچگی هایه خودمی و از دیواره راست میخوای بری بالا خیلی بلا شدی تا سر برمیگردونیم یه جارو بهم میریزی  اشپزخونه رو که نگو تو سه سوت تازگیها هم که از دراور و میز کامپیوتر بالا میری خدا رو شکر گوش شیطون کر خیلی حرفه ای میری بالا و تاحالا اتفاقی هم برات نیفتاده ولی دیگه خیلی باید حواسم بهت باشه که اتفاق بدی برات نیوفته

این شرح حال من و ایسانه تو یک ساعت

اول از همه برم سراغ لیپتون ها

خب حالا کمک به مامان تو اشپزی ببینم مزه این ژامبون ها چه جوریه

خب حالا صندلی غذامو میندازم میرم توش قایم بشم

اوا مامان که پیدام کرد

خوب دوباره برم سراغه کابینت ببینم خوردنی چیزی پیدا میکنم

اهان دستم رسید به یه چیزی

اخ جون پیدا کردم ابنبات

حالا انرزی گرفتم برم تو اتاق سراغه دراور و گوش پاکن ها

خب رسیدم بالا حالا کوشن اهان اینجاست

خب خیالم راحت شد اینا رم ریختم

خب اینم از کامپیوتر

دیدی از اینجا هم رفتم بالا

اینم از اخر شب ساعت 12 هنوز شما با انرژی داری بازی میکنی

خوب حالا شما جایه من با این دختره بلا اتیش پاره ....من چیکار کنم به کی پناه ببرم

فکر کنم این تنها راهشه مگه نه !!!