ایسانایسان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

☃ لـحظه لـحظه بـا آیسان

روزهای خوب بهاری

1393/2/2 14:30
1,646 بازدید
اشتراک گذاری

هوا اینجا خیلی خوب  شده دیگه میتونم لباس های راحت تر تنت کنم و از شلوار جوراب شلواری  دیگه خبری  نیست و این هوا هم جون میده واسه پارک رفتن و گشت گذار تقریبا هر روزه ما

این عکس واسه چند روز پیشه که اقا جون داشت میمود دنبالمون که بریم خونشون و دم در منتظرشون بودیم چه باد خوبی هم میومد شما هم در حال خوردن پاستیل هستی

اینم چند روز پیش که با خاله سمیه پانیذ رفتیم بیرون پیاده روی که عزیز جون زنگ زد و گفتش واسه ناهار بیاید با هم اینجا و با خاله اینا رفتیم اونجا

قربونت برم که ژست گرفتن بالاخره بلد شدی

وای موش موشی من

قلب

اینم پانیذ شیطون

قلب

اینم دوتا دوست شیطون ودوست داشتنی فداتون شم که انقدر محکم هم دیگرو بغل کردید

اینم از اون بوسه هاست ها

قلب

اینم یه روز دیگه که داریم میریم خونه عزیز و شما رضایت به یه کیف ندادی و دوتا دوتا برداشتی

یه ماچ ابدار واسه من فرستادی ماچ

اینم موقع برگشت از خونه عزیز با یه چتر خیلی خوشگل که اشرف خانم(خانم پسر عمو اقا جون) زحمت کشیده بودن  داده بودن مریم خانم عروسشون برات از مشهد اورده بودن برامون دستشون درد نکنه قلب

اینم روز مادر که خونه عزیز اشرف بودیم

مامان جونم بازم روزت مبارک

اینم یه روز که منو خاله فریبا داشتیم میرفتیم خرید و شما رو اودم پیش عزیز

فدات شم که افتاب چشماتو اذیت میکنه

اینم از ورزش کردنت با تردمیل اقا جون که من خیلی نگران میشم که روش میری نیوفتی چون همه جاش اهنی و اگه خدایی نکرده بیوفتی نگران

اینم از جشن میلاد حضرت فاطمه که با یک روز تاخیر تو پارک مادران برگذار شد و برنامه های خوبی واسه بچه ها داشت ولی شما از ازدهام بچه ها و صدای بلند  یکم شک شده بودی و از بغل عزیز پایین نمیومدی

خوب بگم از شیرین زبونیهات که دیگه قشنگ مثل ادم بزرگها حرف میزنی ولی شیرین تر و ناز تر

مامان ببین دستم خونی شد دارو بده (با مداد دست رو رنگی کردی)

بابایی جیگرتو بخورم عشق من خجالت

مامان اب معدنی بده بخورم تعجب

خانم پول بدید برم خرید پاستیل بخرم بستنی بخرم

بچه ها نَ نی نمیگیرن نی نی ها میگیرن پستونک واسه نی نی هاست بچه

ها نمیخورن (خاله فریبا بهت گفته بود پستونک برات بخرم بخوری)

ایسان خاله اَبیا داره میاد میگی نه اَبیا نیست فریباست بغل

اجازه هست دست بزنم خیلی خوبه که بیشتر موقع ها اجازه میگیری و بابت

هر چیزی که بهت میدم

تشکر میکنی و میگی ممنونم بعد از غذا هم حتما میگی ممنونم مامان

موقع بازی با لگوهات قصه واسه خودت تعریف میکنی

ایسان بشین پشتم موتور مواظب باش نیوفتی باشه

پسره سوار موتور شد افتاد خون اومد امبولانس اومد دکتر امپول زد

زینگ کیه منم خانم بفرمایید اجازه هست

...........................

مامان این لباسم خوب نیست  دیگه خوب نیست در بیارم لباس عروس بچوشم

بعدشم نتونی در بیاری میگی گیر کردم

اینو دوست ندارم بد مزست نمیخورم

صبح که از خواب بیدار میشی

مامان صبونه چی داریم

بابا کجاست رفته سر کار پول بیاره

با هم تخم مرغ میپزیم یه روز درمیون

میگی تخم مرغ بریز نمک بریز فلفل بریز

من بشکنم 

از خونه عزیز اینا اومدنی میگی عزیز خدابظ شب میخوام پا میشم صب مییام

بای بای به سلامت

مامان شیر میخوام گرم کن شیشم کــــــــــــــــو شیشه من کــــــــــــــو

مامان ناراحتم بیا اشتی کنیم حتما هم باید بغلم کنی واسه اشتی کردن

بی ادب بی تربیت رو با تلاش فروان جایگزین بیشور کردیم البته گاهی میگی

ولی خدا رو شکر دیگه مثل قبل زیاد ازش استفاده نمیکنی

خاله فریبا که سر به سرت میذاری و حرف بد میزنه بهش میکی

حرف بد نزن ااااااااااا

منم متاسفانه یکی از تکه کلام هام موقع صحبت با دوستام یا خاله فریبا یا زینب کلمه بیشعورخجالت البته نه با  اون منظور بدش با جنبه شوخیش تا میگم سریع میدویی میای میگی

بیشور نگو مشغول تلفن

جدیدا سوار اسانسور میشیم اگه کسی بعد از ما سوار بشه بهش میگی

سوار نشید برید خونتون شیطان

هر کار هم میکنم بیخیال  هم نمیشی

اون روز هم ماشین دستم نبود سوار تاکسی شدیم یه خانم با پسر بچش سوار ماشین شد بعد از ما تا سوار شدن گفتی سوار ماشین ما نشید برید خونتون بخوابید شب شده ول کنم نبودی پسره بچه اول چیزی نگفت ولی وقتی رگ غیرتش جوش اومد واسه اینکه از شما کم نیاره شروع کرد به کل کل با شما خیلی باحال بود همه تو تاکسی داشتن میخندیدن

ما زودتر پیاده شدیم پسره بچه هم نامردی نکرد موقع پیاده شدن ما بهت گفت هه هه هه شما زودتر پیاده شدید بعدشم کلی خندید شما هم که نگو شروع کردی به غر غر کردن وای مرده بودم از خنده قهقهه

تو ایام عید جای تخت رو عوض کرده بودم و شما دیگه کنار تخت ما نمیخوابیدی چند رو اول اصلا شبا بیدار نشدی که ببینی من کنارت نیست ولی از چند شب بعدش همش بیدار میشدی و انگار که از غافله عقب مونده بودی میپریدی تو تخت ما و با هزار خواهش که اینجا بخوابم یه زره نگران منم که خسته مهمون داری بیخیال میشدم و میذاشتم بخوابی ولی بعد ایام تعطیلات خدا رو شکر با کمی صحبت فهمیدی که نباید شب بیا تو تخت ما و اگر هم شب بیدار بشی دیگه اصراری برای خوابیدن پیش ما نداری و خودت میخوابی

تا چند رو هم صبح که بیدار میشدی میگفتی

تو تختم خوابیدم سر جام دختر خوبیم بغلقلب

خدا رو شکر غذات مثل همیشه خوبه عاشق

بستنی لواشک الو پاستیل شکلات شیرینی

سوپ لازانیا آش ماکارانی ماهی  سالاد ماست  کتلت کباب

هستی بعضی وقتها غذاهای خورشتی رو نمیخوای روی برنجت بریزم بخوری و

برنجت رو خالی میخوری مثلا مرغ رو جدا از برنجت  خالی خالی میخوری

وبرنجت رو سوا .صبحانه جدیدا نون و خامه میخوری قبلا اصلا لب به خامه

نمیزدی عسل هم خیلی دوست داری و خالی خالی میخوری شیر هم خیلی

میخوری روزی 2 بار رو حتما میخوای با شیشه بیشتر دوست داری تو لیوان که

میریزم اصلا میلت نمیبره

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

محبوبه مامان الینا
4 اردیبهشت 93 11:50
ای جان چه دختر خوش پوش و شیطون و خوشگلی خواهر ینی اونقدر هوای اونجا گرم شده که بچه رو لخت میاری بیرون؟ ما اینجا هنوز با کاپشن و شوییشرت میریم بیرون رمز جدیدو خصوصی فرستادم
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
ممنونم عزیزم خیلی هوا خوبه جاتون خالی روزها گرم افتابی با یه نسیم خیلی خوب شبها هم خنک تو مایه های سرد که فعلا دریچه های کولر رو هم از سردی هوا نتونستیم باز کنیم بابت رمز هم ممنونم میایم پیشت ببخشید با تاخیر شده
مارال - مامان روشا
4 اردیبهشت 93 19:03
به به خوش بحال آیسان جون تو اون هوا لذت میبره، اینجا وسط تهران تو دود و دم اصلن نمیشه زمان زیادی رو بیرون بگذرونی خدا نگهدارت باشه خاله جون حسابی خانومی شدی برای خودت خوش به حالت که یه دوست خوب هم مثل پانیذ جون داری و با هم حسابی کیف میکنید عاشق اخراج کردن مردم از آسانسور و تاکسی توسط این خوشگل خانوم هستم
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
جاتون خالی واقعا هوای پاکی داره اینجا ممنونم عزیزم وای نگو عاشق شدن نداره اگه جای من باشی از خجالت اب میشی
مامی نرگس
17 اردیبهشت 93 17:51
سلام فرزانه جون ماشالا خیلی با نمک شده خیلی هم شیرین زبون چه زود تابستونی شدین من هنوزم میترسم قربونش برم با اون ژستهای خوشگلش
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
سلام نرگس جون چه عجب از این ورا شما هم مثل ما پر مشغله شدی کم پیدا شدید از ما به دل نگیریا درک میکنی دیگه وای هوا خیلی خوبه به خدا تهران اومدنی این شکلی نمیتونم بیارمش ولی اینجا محیط بازه همه جا افتابیه واسه همین راحت میتونم این شکلی بپوشونمش باران جونم رو ببوس از طرف من