یه گردش سه نفری
یعد از مدتها یه سر رفتیم جاده چالوس تو این 1 سالی که اومدیم اندیشه فکر میکردیم هر هفته میریم چالوس ولی صد افسوس از بازی روزگار که الان داره سالمون به سر میاد و دفعه یه اولی بود که تو این یک سال تونستیم بریم این یکی دوهفته موعد تمدید مونه خدا به داد برسه با این گرونی خونمونو پارسال 15 رهن کردیم الان بنگاه گفته 23 میلیون رهنشه خدا کنه امسال دیگه این صاحب خونه باهامون کنار بیاد انصاف نیست تو یک سال 8 میلیون اضافه بشه رهن خونهخلاصه ساعت 1 تازه تصمیم گرفتیم بریم تو جاده چالوس جوجه بزنیم بدو بدو وسائل اماده کردیم و رفتیم تو جاده حالا بابا گشنشه میگه اولایه جاده خوبه منم میگم نه که نه بریم تا شهرستانک خلاصه رفتیم که برسیم حالا مگه میرسیدیم وای که چقده دور شده بود جاده هم یکم شلوغ خلاصه ساعت 3:30 رسیدیم و زودی بساط رو پهن کردیم حالا ذغالا مگه میگرفت خلاصه جاتون خالی جویی زدیم بر بدن که نگو فکر کن من تا ذغالا حاظر بشه برنج دم کردم وای که چه کدبانویی ام من اونم رو گاز مسافرتی کف ماشین از بس که باد میومد حالا بگو برنج نخوری چی میشه ولی نه این جوری خیلی فاز میده کلی خاطره شد واسه خودش
از اول راه خواب بودی گلم
اینم سد کرج که خدا رو شکر پر اب بود
ای خدا که چرا این نی نیه عاشق خاک بازیه سر بر گردوندم ازت دیدم نشستی واسه خودت چاله میکنی و خاک بازی میکنی
حالا هم تر تمیز اماده واسه غذا خوردن
اینم کشتی فرنگی با بابایی که اینجا هم ول کنش نبودید
دخترم برایه اولین بار این همه اب دیده بود و کلی ذوق کرده بود و اب بازی میکرد
موقع برگشت هم تو صندلیت نموندی و از شانس پفک دیدی و کلید کردی که بده بخولم منم به ناچار دادم و قیافت این شکلی شد وای که انقدر تو بغلم وول خوردی که موهات این شکلی شده