دیگه دارم بزرگ میشم
عزیزه دلم قدش به میزه غذا خوری میرسه و دیگه میتونه مثل من و باباش بشینه سر میز و غذا بخوره
عاشقه غذا خوردنتم که خیلی دوست داری با چنگال غذا بخوری و از ما کمک نگیری تو غذا خوردن با قاشق هم دیگه داری حرفه ای میشی واسه خودت البته هنوز بریز و بپاش داری ولی خوب بهتر از قبل شده و بیشتر غذا میرسه به دهنت و میخوریشبا نی هم بلد شدی تا حالا برات اب میوه با نی نداده بودم بخوری یه دفعه عو برات از مغازه خریده بود گفتم بلد نیست با نی بخوری عم گفت یاد میگیره برات بازش کرد و داد دستت انقدر راحت خوردی که انگار نه انگار دفعا اولت بود
عاشق اب خوردن با لیوانی البته تهشو یکم نگه میداری که بدی زمین بخوره اخه اونم تشنشه لابد
عاشقه شیری هر روز دارم شیره تو شیشتو بیشتر میریزم شما هم قربونت برم همشو میخوری تا ته تازه تموم که میشه غر هم میزنی خرجه شیرت خیلی رفته بالا روزی یه بطری داری میخوری چه شیر بهایی از دامادم بگیرم الاهی قربونه دامادم برم وای جو گیر شدم یهو
اما از حرف زدنت که نگو لام تا کام نمی خوای حرف بزنی فقط از 1 تا 4 رو بلدی بشموری موقع گریه میگی مامان بابا هم هر وقت حوصلت سر بره میگی بعضی کلمه هارو واسه خودت یهو میگه اما ادامه دار نیست و هرچی بگم دوباره بگو نمیگی
دائم داری باهامون حرف میزنی و چنان یه چیزی رو توضیح میدی برامون که انگاری ما بلد نیستیم حرف بزنیم وشما درست حرف میزنی بعضی وقتا کفری میشی و با حالت داد زدن حرفاتو تکرار میکنی
کاش زود تر به زبونه ما حرف بزنی
از موقعی که از میمی گرفتم خوابت عالی شده البته قبلا هم خوب میخوابیدی فقط خوابه شبت چند وقت به هم ریخته بود و ساعت 12 میخوابیدی ولی الان خدا روشکر صبح ساعت 9 بیدار میشی و حدودا ساعت 12:30 میخوابی ظهر ها حدودا 2 تا 3 ساعت می خوابی و واسه من خیلی خوب میشه و راحت به کار هام میرسم تا شما که بیدار میشی باهات بازی کنم شب ها هم ساعت 9:30 تا 10 دیگه خوابه خوابی