ایسانایسان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

☃ لـحظه لـحظه بـا آیسان

باور ندارم رفتنت را ...

1392/3/5 18:52
1,040 بازدید
اشتراک گذاری

    کاش آن شب را نمی آمد سحر      

  کاش گم در راه پیک بد خبر 

            ای عجب کان شب سحر اما به ما              

  تیره روزی آمد شام دگر 

     دیده پر خون از غم هجران  و او       

 با لب خندان چه اسان بر سفر

            ای دریغ از مهربانی هایه او            

  دست پر مهر آن کلام پر شکر

        غصه ها پنهان به دل بودش ولی       

   شاد خرم چهرش بر  رهگذر

             در ارزان زان ما بود ای دریغ          

    گنج پنهان شد به خاک ما و  بی ثمر 

            تا پدر رفت آن سحر از پیش رو          

   بی نشان را خاک تیره شد به سر

 

با سر انگشتان لرزان مینویسم با اشکهایی بر چهره ام  با قلبی اکنده از غم و ناراحتی و دلتنگی برایه پدری مهربان که از دستش دادیم کسی که به مانند پدر خودم دوستش داشتم کسی که به مانند پدر برایه عروسهایش پدری کرد 

متاسفانه هفته گذشته روز دوشنبه پدر شوهر عزیزم به رحمت خدا رفتن

صبح روز دوشنبه بود که بابایی باهام تماس گرفت با گریه گفت که فرزانه یتیم شدم بابام رفت نمیدونم از حس اون لحظم چی بگم که چقدر حال بدی داشتم از غم از دست دادنشون و تو شوک بودم انقدر بلند بلند گریه کردم که ایسان عزیزم هم با گریه من گریه میکرد و ترسیده بود

و چه حس بدی برایه  رو به رو شدن با همسرم و خانوادیشان و اینکه چگونه بتوانم به انها تسلیت بگویم

هنوز صدایه بابایی تو گوشم که گفت یتیم شدم هیچ حسی بدتر از شنیدن این حرف و شنیدن صدایه گریه هاش نمیتونست باشه

با اون حال بدم به عزیز زنگ زدم با صدایه شنیدن گریه هایه من و  تو  عزیز هول شده بود که نکنه اتفاقی واسه تو افتاده و با شنیدن موضوع اون هم شروع کرد به گریه کردن بعد هم با اقا جون اومدن و رفتیم خونه اقا بزرگ خدا بیامرز از اتفاقات اون روز و حال بد همه نمینویسم

فردایه اون روز اقا بزرگ رو تو قعطه 230 بهشت زهرا به خاک سپردیم و چه مراسم با شکوهی براشون برگذار شد که تمام هم هیئتی هاشون بودن و براشون عزاداری میکردن کسی نبود که قطره اشکی برایه از دست دادنشون نریز همه متاسف بودن برایه از دست دادن همچین انسان بزرگ و واقعا با محبتی که هر چه از محبت بی دریغشون بگم کم گفتم

واقعا که متن بالا توصیف دقیقی از شخصیت این پدر بزرگ وار بود


دوستایه گلم ببخشید که پیغام هاتون رو نرسیدم تائید کنم و پاسخ بدم تو اولین فرصت این کارو انجام میدم ممنونم که همیشه به یادم هستید

ممنونم که بابت شادی روح این عزیز براشون فاتحه ای میفرستید

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

آناهيتامامانيه آرميتا
24 اردیبهشت 92 18:05
سلام فرزانه جون
واقعامتاسف شدم واشك به چشمام اومدچون بزرگيه اين داغ براي همه واضحه. اميدوارم آخرين غمتون باشه وروح بزرگوارشون قرين آرامش


خیلی خیلی ممنونم دوست خوبم
مامان بنیتا
25 اردیبهشت 92 1:53
فرزانه جان خیلی ناراحت شدم...بهتون تسلیت می گم و امیدوارم غم آخرتون باشه عزیزم


خیلی ممنونم دوست خوبم
مرجان
25 اردیبهشت 92 7:31
فدات شم فرزانه جان . خدا بیامرزشون . چشون بود عزیزم؟خیلی خیلی ناراحت شدم . اون حسی که شما لحظه اول پیدا کردین الان که داشتم منم پستتو میخوندم پیدا کردم . خیلی ناراحت شدم .خدا هیچ فرزندیرو بی پدر و مادر نکنه که خیلی سخته . ولی چه میشه کرد رسمه روزگاره .
عجب رسمیه رسم زمونه
میرن آدما از اونا فقط خاطره هاشون بجا میمونه .



خیلی ممنونم عزیزم رگهایه قلبشون بسته شده بود مشکل ریه هم داشتن
درسته رسم روزگاره اما اصلا انتظارش رو نداشتیم و بهمون خیلی سخت میگذره تا به نبودشون عادت کنیم
سارا مامانی شیدا
25 اردیبهشت 92 10:00
خدا رحمتشون کنه فرزانه جون تسلیت میگم من رو تو غمت شریک بدون عزیزم خدا بهتون صبر بده


خیلی خیلی ممنونم عزیزم
zinat
25 اردیبهشت 92 13:13
تسلیت میگم.خدا رحمتشون کنه.


ممنونم دوست عزیزم
مامان میعاد
25 اردیبهشت 92 15:47
آخ عزیزم خدا رحمتشون کنه و روحشون قریب رحمت خدا...چقدر متاسف شدم و با جمله هات گریه کردم عزیزم. خدا بهتون صبر بده و شما همسرتون رو خیلی دلداری بدید چون این اوضاع رو من هم گذروندم و توی این لحظات خیلی به شما و محبت هاتون احتیاج داره.
دوباره به شما و خانواده هاتون تسلیت میگم عزیزم و امیدوارم این بلاها ازتون دیگه دور باشه.


ممنونم که درکم کردید واقعا دوران سختیه شرمنده اگه با نوشته هام باعث ناراحتیتون شدم عزیزم
مامان یگانه و ریحانه
26 اردیبهشت 92 13:19
سلام عزیزم
تسلیت میگم بهتون ان شالله غم آخرتون باشه


خیلی ممنونم عزیزم
سمیه
27 اردیبهشت 92 4:02
سلام فرزانه جونم... خیلی متاثر شدم از این خبر... خدا بیامرزدشون. انشالله قرین رحمت واسعه الهی قرار بگیرن. از طرف من به همسر محترمت هم تسلیت بگو.
خدا بقیه عزیزانت رو برات حفظ کنه.


خیلی ممنونم سمیه جان
محبوبه مامان الینا
28 اردیبهشت 92 8:32
تسلیت میگم عزیزم خداوند رحمتشون کنه


خیلی ممنونم عزیزم
سارا مامان آرتین
28 اردیبهشت 92 14:07
خدا رحمتشون کنه


ممنونم عزیزم
مامان مهرناز
28 اردیبهشت 92 16:08
تسلیت میگم فرزانه جون ان شالله غم اخرتون باشه خیلی ناراحت شدم



ممنونم دوست خوبم
صفورا مامان آوا
29 اردیبهشت 92 15:38
آخی عزیزم تسلیت میگم ان شا ا... بقای عمر شما باشه
خصوصی داری


خیلی ممنونم دوست خوبم
بهار
30 اردیبهشت 92 20:19
خدا رحمت کنه پدر شوهرتو مرد سرزنده و مهربونی بود روحش شااااااااااااااااااااااااااد


ممنونم عزیزم
مامان آروین(مریم)
31 اردیبهشت 92 10:20
با عرض تسلیت خدمت شما و همسر گرامیتان .......

ایشالاه غم آخرتون باشه .....

در نزدیک شدن به روز ولادت امام علی (ع) روحشان قرین با امامان ....






واقعا از دعایه قشنگی که در حقشون کردی ممنونم عزیزم خدا پدر شوهرتون بیامرزه و سایه پدر مادرتونو بالایه سرتون نگه داره