ایسانایسان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

☃ لـحظه لـحظه بـا آیسان

روزانه (2)

1392/3/30 7:59
1,009 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم باید خیلی خیلی منو ببخشی اوه  که خیلی نمیرسم بیام وبلاگت رو آپ کنم باور کن هنوز انقدر کار برایه انجام دادن تو خونه دارم که نه میرسیم جایی بریم نه اینکه زیاد پایه کامپیوتر بشینم و برات مطلب بنویسم 

امیدوارم منو ببخشی حدودا  50 روز از لحظات شیرینت رو از دست دادم و نتونستم برات ثبتشون کنم

تو هفته یه گذشته 22  خرداد تولد بابایی بود هوراکه نتونستم براش تولد بگیرم و یا حتی اینجا براش پیام تبریک بذارم روز قبل از مراسم چهلم میشد و ما هم سخت درگیر اماده سازیه لوازم پذیرایی بودیم تو همین هفته سعی میکنم براش جبران کنم 21 ماهگیت هم تموم شد و وارد 22 ماهگی شدیقلب و بابت تاخیر تبریکش بازم عذر خواهی میکنم عزیزم

قرار داد خونمون رو هم تمدید کردیم انقدر همه بهمون گفتن که وای چقد ارزون نشستید خیلی خوبه گریهصاحبخانه هم لطف فرمودند و مبلغ 10 میلیون اضافه تر رو یه رهن خونه میخواستند حالا ما قیمت گرفته بودیم 8میلیون باید اضافه کنیم و خوشحال از اینکه حتما با ما راه میاد و قیمتی پایین تر رو میگه نگو ایشون قیمتی بالا تر مد نظرشون بود خلاصه چون شرایط اسباب کشی نداشتیم با همون 8 میلیون اضافه کردن پول رهن خونه اینجا موندگار شدیم و 23 میلیون خونمون رو تمدید کردیم انشاالله زودتر تکلیف خونه خودمون معلوم بشه و کمتر هر سال استرس و ناراحتیه جابجایی رو داشته باشیمخیال باطل

روز پنجشنبه مصادف با چهلم اقا بزرگ عزیز اشرف برامون کادو گرفتن تا سیاهمون رو در بیاریم امید به اینکه حالا حالا ها لباس سیاه به تنمون نره انشاالله ناراحت

عزیز مرحمت هم دیروز  واسه من و زن عمو و عمه هات  روسری خریده بودن  تا سیاها مون رو در بیاریم دستشون درد نکنه

زن عمو حمیدت چون پاش  پیچ خورده بود و گچ گرفته بودن تازه دیروز باز کرده بودن و همهون زنونه رفتیم خونشون دیدنش شما هم که نگو هم تو ماشین هم تو اونجا مارو کلی شرمنده کردی یا همش غر زدی یا همش من دنبالت داشتم میدویدم تازگیها دیگه انرژیم از بس که دنبالت میدوم کم میشه و سر گیجه میگیرم از بس پر تحرکی هستی

اینم چند تا عکس که مال چند هفته پیشه ولی الان میزارم تا پستت بدون عکس نباشه

 

اینجا برده بودمت دکتر که تو ماشین خوابت برد اونم بیسگویت به دستماچ

رنگ زرد خیلی بهت میاد عکسها خوب نیوفتاده وقتی این لباست رو میپوشونم میخوام بخورمت انقدر ناز میشیقلب

این عکس پریروزه که داشتم شام درست میکردم اومدی پشت پام دراز کشیدی من به کارم مشغول بودم برگشتم دیدم خوابت برده وای منو میگـــــــــــــــــــــــی نیشخند

فداـــــــــــــت بشم من که از خستگی این شکلی خوابت برده عزیزکمماچ

اینم عکسهایه همون روز قبل از اینکه اون شکلی خوابت ببره اومده بودیم تو محوطه که شما هم فقط میری سراغه مغازه و پف فیل

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

صفورا مامان آوا
30 خرداد 92 9:58
الههههههههههههههی من فداااااااااای اون خوابیدنات بشم خدایا کی میشه این عسلو ما از نزدیک ببینیم آخه
راستی اون سارافن زرده خیییییییلی خوشگل و شیکه


قربونت برم صفورا جون منو که دیگه نگو دارم واسه دیدن اوا جونم و شنیدن اون شیرین زبونیهاش لحظه شماری میکنم کی قسمتمون بشه نمیدونم
اوا جونمو یادت نره ها
صفورا مامان آوا
30 خرداد 92 9:58
راستی رمز خصوصی


ممنـــــــــــــون
ستایش*مامان محمود
30 خرداد 92 20:16
سلااام خیلی خوشحالم که آپ شدید من هرروز به آیسان جونم سرمیزد وهمچنان منتظر عکسای جدیدش بودم


لطف دوستان همیشه شامل حال ما میشه تو رو خدا شرمنده که هنوز نمیتون درست بیام بهتون سر بزنم بخدا هنوز درگیریم
نرگس مامان باران قلنبه
31 خرداد 92 17:21
قربونت برم من خوشتیپ خاله


خدا نکنه خانومی
لطف داری کلم بارون جونموببوس بازم شرمنده که فعلا نمیرسم بیام پیشتون
آتنا مامان روشا یدونه
1 تیر 92 9:57
خدا پدر همسرتون رو بیامرزه و بقای بازماندگان. خدا روشکر دیگه اسباب کشی نمیکنید و موندگار شدین . ببخشد فرزانه جون میشه شما که اندیشه هستید بگید قیمت خونه 62 متری برای رهن و اجاره چه قدر من یک خونه از ارثیه پدریم اونجا دارم باید همین روزها قرارداد اجارش رو تمدید کنم چون برام سخته دائم بیام اندیشه ازت سوال کردم 2 سال ساخت طبقه دوم هم هست تو فاز اول.واقعا رنگ زرد خیلی بهش میاد مثل یدونه من


ممنونم عزیزم خدا همیه رفته گان شما رو هم بیامرزه
قیمت اینجا با فاز یک خیلی متفاوته و چشم حتما تو اولین فرصت حدود قیمتش رو میپرسم یا شماره چند تا بنگاه رو میگیرم براتون میفرستم
مامان آروبن(مریم)
2 تیر 92 13:03
آمدنت چون رستاخیز، عدل گستر است
و چون سپیده صبح،نوید آغازی دوباره برای همه خوبی هاست .
میلاد مهدی موعود بر شما و خانواده محترم مبارک باد.



خیلی خیلی ممنونم عزیزم عید شما هم مبارک باشه
خانمی ادرس وبلاگ برام نمیذاری ؟
لطفا برام بزار که بتونم لینکتون کنم و بهتون سر بزنم
انسیه
3 تیر 92 4:45
سلام گلم خوبین خداروشکرلباس سیاهتون روهم که دراوردینفرزانه جون خسته نباشی بعدازچندوقت دوری یه چی نوشتی واسمون ....راستی فرزانه جون کی ایسانوازشیرمیگیری


ممنونم عزیزم
اگه منظورتون شیره خودمه خیلی وقته گرفتم فکر کنم به ایسان یک سال و 3 ماه شیر دادم خیلی وقته از شیر خودم گرفتمش و شیر پاستوریزه بهش میدم
شیر پاستوریزرو هم حالا حالا ها فکر نکنم ازش بگیرم
سارا مامانی شیدا
3 تیر 92 8:57
سلام فرزانه جونم امیدوارم غم از خونتون رخت بربنده و از این به بعد همیشه روزهای شاد و پر از خوشحالی داشته باشید
آیسان جونم چقدر دختر نازی شده ماشااله همه لباسا بهش میاد مخصوصا زرده


ممنونم عزیزم همچنین برایه شما انشاالله
سارا مامان آرتین
4 تیر 92 13:06
الهی بگردممممممممممممممم که اینجوری مثل فرشته ها خوابیدیییییییییییی
مامان میعاد
5 تیر 92 14:00
ماشالله امیدوارم همیشه پرتحرک و سلامت باشه عزیز دلم.
ببین چقدر ناز خوابش میبره هرجا دم دستش باشه خوابش بیاد دیگه میره کار نداره کجاست


بله البته همیشه این طوری نیست به ندرت پیش میاد و خیلی برام جالبه
بابای روشا
20 تیر 92 0:47
عاشق این عکسش هستیم که تو آشپزخانه خوابیده


بچه ها تو خواب خیلی ناز میشن