ایسانایسان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

☃ لـحظه لـحظه بـا آیسان

مسافرت یک روزه (ابگرم-دریاچه اوان)

1392/6/25 11:09
2,235 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مرحمت چند وقتی میشه که پاهاش خیلی درد میکنه و دکتر گفته بود که اب درمانی براش لازمه بابایی هم تصمیم گرفت تا بریم چشمه ابگرم سمت همدان

عزیز اشرف هم باهامون اومد ساعت 6 صبح راه افتادیم شما که تو خواب ناز بودیخواب و موقع صبحانه خوردن بیدار شدی نزدیکایه قزوین ایستادیم و صبحانه خوردیم بعد به سمت ابگرم حرکت کردیم تقریبا 10 رسیدیم

خیلی حوضچه کوچیکی برایه اب گرم داشت اول انقدر بوی اهک اذیت میکرد که نمیشد شما رو ببرم تو اب ولی کم کم عادت کردیم به بوش گرمایه اب هم خوب بود خیلی خوشت اومده بود و کلی اب بازی کردی و کلی هم لگن بازی هر چی لگن پیدا میکردی بر میداشتی و هی اب از این میریختی تو اون

ساعت 12 کارمون اونجا تموم شد و واسه ناهار من از بابایی خواستم که بریم دریاچه اوان تو جاده الموت راه کمی دور بود ولی عکسهاش رو دیده بودم و خیلی دلم میخواست که برم اونجا تا قزوین 1 ساعتی تو راه بودیم و از اونجا تا دریاچه هم 1 نیم بیشتر شد اونم جاده ای مثل جاده چالوس و البته صد برابر پر پیچ و خم تر که تمومی هم نداشت ما هم گشنه مگه میرسیدیم هر کوهی رو میرفتیم بالا مییومدیم پایین میگفتم حتما این پایینه استرسولی نبودخجالت خلاصه ساعت 2 نیم بود که رسیدیم خیلی دریاچه قشنگی بود انصافا هم تمیز بود و هم اب هوایه خوبی داشت بساط جوجه راه انداختیم بعد ناهار بابایی که خیلی خسته شده بود خوابید و ما هم رفتیم لب دریاچه

 

تازه از خواب بیدار شدی هوا هم خیلی سرد بود پتو پیچت کردیم

اون گربه  پشت سرت رو دیده بودی و ول کن نبودی هی میرفتی اونجا هی ما میاوردیمت منتظر

دوباره که سوار ماشین شدیم خوابت برد تو کل مسیر همش بغل عزیز اشرف بودی و اصلا بغل من نیومدی بیچاره مامانم کلی خسته شد

بالاخره رسیدیدم دریاچه اوانهورا

باقیمونده غذا هارو هم دادیم این سگه خورد خیلی خوشت اومده بود از غذا دادن به حیوونا

دریاچرو دیدی یه سنگ ورداشتی و داری با ذوق میدوی به سمت دریاچه تا سنگ رو بندازی داخلشقهقهه

نتونستم راضیت کنم که نری تو اب به ناچار ما هم اومدیم تو اب

یهو میشستی تو اب کلی ذوق میکردی

لباساتو خواستم عوض کنم بریم ول کن اب نبودی با چوب افتادی به جونش حالا نزن کی بزن قهقهه

چشماتم میبستی اب نره تو چشمتخنده

برایه اولین بار گاو هم از نزدیک دیدی

عزیز تو لیوانش اب داشت ریخت دهن گاو گاو هم با زبون خورد دستشو که اورد پایین تو هم میخواستی ازش اب بخوریسبز که عزیز تونست جلوت رو بگیرهاوه

صدایه اهنگو شنیدی شروع کردی به رقص دوباره اونم چه رقصیقلب

بابایی بالاخره بیدار شد و  هوا داشت تاریک میشد و جاده هم خطرناک بود نمیشد بمونیم و قایق سوار شیم اگه سری بعد بابا اوردخیال باطل که بعید میدونمنیشخندبا اون جاده دوباره بیاره حتما سوار میشیم

 

دیگه غروب شد و ما راهی شدیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

الهام مامان یسنا
24 شهریور 92 18:43
همیشه به گردش. عکسای آیسان جونم خیلی قشنگ شده مخصوصا اونایی که خانوم خوشگله نانای میکنه. قربونت برم چه حالی کرده اینهمه آب بازی کرده. عکس پتو پیچش هم خیلی بامزه است


ممنونم عزیزم میبینی چه قرطی ای دارم من
مارال - مامان روشا
24 شهریور 92 22:11
همیشه به خوشی و گردش خانوم خوشگل نازنین، جای خیلی قشنگیه ما هم چند وقت پیش یه صبح تا بعد از ظهر رو اونجا گذروندیم اما چون شلوغ بود توی آب نرفتیم پشت دریاچه چادر زدیم ، چقدر خوبه که ایقدر به حیوانات نزدیک میشه و از اونا نمیترسه
خیلی عکسهاش قشنگ شده خصوصن اونایی که لختی کنار آب انداخته


از دیدن عکسهایه شما به هوس افتادم برم اونجا خانمی
خدا رو شکر از حیوونا نمیترسه خیلی دوسشون داره مخصوصا گربه رو
سمیرا مامان پرنیان
25 شهریور 92 0:29
خوشگلم که اینقدر مهربونی و حیوونا رو دوست داری


مامان مهرناز
25 شهریور 92 1:31
همیشه به گردش
چه عکسای نازی از این خوشکل خانم گرفتی .....عززززززززیزم..... یکی از یکی خوشکلتر
وااای قرطی خانمفدات خاله جونی


خدا نکنه خاله جان
ممنونم
Faranak
25 شهریور 92 16:51
I lovvvvvvvve you


قربونت برم عزیز خاله چه عجب یاد دختر خالت ایسان کردی خانم خانما
i love you too honey
قالبهای کودکانه کودک من برای کودک شما
26 شهریور 92 13:43
خصوصی


اوا مادام جون قهر نشو بابا برات پیغام گذاشتم الان برو بخون اشتی میکنی باهام
آتنا مامانیه روشا یدونه
26 شهریور 92 16:26
همیشه به گردش عکسهای آیسان جونم مثل همیشه ناز و خوشگل شده.


ممنون عزیزم
مامان بنيتا
31 شهریور 92 10:43
واي عزيزم چقدر ناز ميرقصه خدااااااااا
هميشه به گردش فرزانه جون


ممنونم عزیزم
محبوبه مامان الینا
31 شهریور 92 11:43
عاشق طبیعتم خیلی قشنگه عکسهاتون
آیسان ناز و شیطون بلا مث همیشه محشره


ممنونم عزیزم
مرجان
3 مهر 92 13:59
همیشه به تفریح و گردش خانمی .
عکسی که از ته دل میخندی عزیزم خیلی ملوسه


ممنونم عزیزم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
9 مهر 92 3:31
چقدرنازشدن عکسات بااون لباس خوشگلت خاله عاشق رقص این ووروجکای قرتی ام عکس سه نقریتون هم


ممنونم عزیزم
نازی
23 مهر 92 11:50
قربون اون ژستت برم


خدا نکنه خانمی