ایسانایسان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

☃ لـحظه لـحظه بـا آیسان

باب اسفنـــــــــــــــــــــــجی

1392/10/3 10:17
647 بازدید
اشتراک گذاری

دخملم چند وقتی عاشق کارتون بابا اسفنجی شدی و از پای تلوزیون بلند نمیشی یه کله باب اسفنجی نگاه میکنی نمیذاری ما هم برنامه  خودمون رو ببینیم اسپیکر کامپیوتر خراب شده بود بابایی یکی دیگه خرید و حالاتو اتاق نگاه میکنی که ما هم کمی از تلویزیون بتونیم استفاده کنیم حال از اون موقع تا چشمت رو باز میکنی از خواب و کامپیوتر رو میبینی میگی بابا اسفنجی بذار 

خیلی حرف گوش کن شدی کلا سر هیچ چیزی لج نمیکنی و وقتی برات توضیح میدم که این کار رو الان نباید انجام بدی زود گوش میکنی حتی در مورد انگشت خوردنت و نَ نی که هنوز ول کنشون نیستی ولی حتی تو خوابم که باشی بهت بگم دستت رو نخور زود میگی باشه یا مثلا خونه عزیز بردنی برات شرط میذارم که موقعی که میام دنبالت نباید گریه کنی و زود بریم خونه شما هم خیلی خوب  حرف گوش میکنی و دردسر خونه عزیز کم شده

چند شب پیش خونه عزیز بودی و ما تهران رفته بودیم ختم شب عزیز زنگ زد که ایسان نمیخوابه و یه کله میگه فزانه مهدی خونه ماشین

وای اولش خدایی قند تو دلم اب شد که نه انگاری بالاخره دخترم دلش برام تنگ شده و نبود من و باباش رو حس میکنه بعدش غصه خوردم که نمیتونم زود بهت برسم تا اذیت نشی قبلا ها هر جا که میموندی اصلا بیقراری من و بابات رو نمیکردی و بهونه ما رو نمیگرفتی و همچین غصه میخوردم که چرا از نبودن ما ناراحت نمیشی و حالا دخملم دلش برامون تنگ میشه

ساعت خوابت بعد از تغیر ساعت ها کلا بهم خورده شبها همیشه تا 10 نشده بود شما خواب بودی و الان تا وقتی ما بیدار باشیم شما هم بیداری و اصلا نمیخوای که زودتر بخوابی روی پام هم اصلا نمیخوای دیگه بخوابی صبح هم اکثرا 9 بیداری جدیدا هم بعضی روزها تا 10 میخوابی ظهر هم ساعت 1 اینا میخوابی تا 4 حدودا بعد که بیدار میشی نهار میخوری هنوزم خوش خوراکی و همه چیز میخوری

حرف زدنت هم خیلی ناز شده لوس حرف زدن رو هم یاد گرفتی و کلی کیف میکنی

شبها خوابیدنی انقدر منو بابا رو بوس میکنی و ناز میکنی که خدا میدونه هر چقدر هم خودمون رو به خواب بزنیم تا شما بخوابی  فایده نداره و با بوس های شما میتونیم جلو خودمون رو بگیریم و کلی بوست میکنیم و خواب بی خواب همش میگی بوس کنم نازی ناز  هنوزم شبها اب میخوری  و یه شیشه اب همیشه بالا سرت و خدا رو شکر جات بارون نمیاد و اگر خبری باشه بیدار میشی

عاشق اناری  و بعد از صبحانه حتما بهت انار میدم  اینجا همداری باب اسفنجی جونت رو نگاه میکنی

و البته هر روز بستنی خوردن

و معضلی به نام مسواک که عاشقشقی در حد نَ نی خونه عزیز اینا هر چی میگم مسواک ندن دستت گوش نمیکن تو هم چند تا چند تا مسواک دست خونه خودمون به حرفم گوش میکنی و یکم مسواک میزنی و بهم میدی ولی خونه عزیز اینا میدونی عزیز بهت میده بیخیالش نمیشی تا بهت بدن هر چی هم به عزیز میگماز دم دست مسواک هاشون رو جمع کنن گوش نمیکنه میگه بذار دستش باشه ارامش بهش میده نمیدونم چی کار کنم از دست عزیز جونت تو این مورد

با این قابلمه های پلاستیکی خیلی بازی میکنی و سر گرم میشی هر کسی هم بیاد خونمون میبریش تو خونت و کلی اون تو باهم بازی میکنید بیچاره ها با چه سختی خودشون رو اون تو جا میکنن اقا جون رو هم برده بودی اون تو ولی باباییم پاهاش درد میکنه نمیتونست اونتو راحت بشینه که راضی شدی باهم بیرون بازی کنید

اینم خانم خانومای هرکول من  دوچرختو برداشته بودی  و دور خونه میچرخیدی

اینم از شب نشینی خونه پانیذ اینا که کلی اتیش سوزوندین

اینم خونه عمو مهدی من که هفتم امام حلیم داشتن اینجا هم ساعت 7 صبح بود که رسیدیم سر دیگ حلیم واسه بخور بخور

اینم کلاه قرمزی بیچاره که نتونست از دستت جون سالم به در ببره و تمام گیسوانش را کندی

حالا بعد از کندن همه موهاش داری ابروشو نشونم میدی بهم میگی اوف شده ابرو نداره

بیچاره همه عروسکاتم میبری دستشویی جیش کنن شلوارشون رو در میاری میگی جیش داره

اون عروسک خرگوش تو عکس هم بیچاره شلوارش به پیرهنش دوخت خورده بودی پارش کرده بودی تمام پنبه هاش رو بیرون اومده بود اوردی نشونم میدی میگی جیش داره

10اذر هم تولد عزیز اشرف میشد که خاله فریبا چون نمیتونست وسط هفته بیاد جمعه تولد گرفتیم براشون

مامان جونم تولدت مبارک

فرانک جونمم از عاشورا تاسوعا مونده پیش مامانش و باباش فهمیده که نمیتونه از پس نگهداریش بر بیاد و دیگه فرانک مونده پیش  خاله فریبا

جای خاله اعظم هم خالی بود که  دانشگاه بود و نتونست بیاد تهران

لغت جدید

یا علی .ای خدا .غذا بخورم.دوست ندارم.تفلد مبارک.شورت بپوشم.چایی بخورم.عزیزم.کالسکه.چنگال.رسیدیم .صندلی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

تینا
9 آذر 92 20:39
فرزانه جون همچین ذوق می کنم اپ می کنی چند بار میام اول عکسا رو ببینم بعد بیام برم رو منبر واسه نظر دهی
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
نمیدونی من چقد ذوق میکنم میبینم همچین دوست باوفایی دارم که مرتب بهم سر میزنه شما نظر نذاشته عزیزی
مارال - مامان روشا
10 آذر 92 23:24
چقدر جالبه که بچه ها یهو به یه شخصیت کارتونی گیر میدن و فقط اون و تماشا میکنن آفرین به این خوشگل خاله که حرف گوش کن شده خوش به حال مامان حسابی بزرگ شده خوشگل خانوم خیلی خوبه که بچه ها سر یه ساعت مشخصی بخوابند ما که یک ساعتی سرو کله میزنیم با روشا تا بخوابه عاشق این انار خوردنتم خوشگل تولد مامان بزرگ هم مبارک
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
خداییش یه جاهایی خیلی به کار میاد یعنی میخکوب بابا اسفنجی میشه وای خدا کنه دوباره خوابش مثل قبل بشه من بتونم یکم با ارامش بیدار باشم ممنونم عزیزم
محبوبه مامان الینا
11 آذر 92 12:06
باب اسفنجی که عشق همه ست منم دوسش دارم چه بلوز شلوار خوشگلی پوشیده عسل خانوم تولد مامانتون مبارکچه خوب که فرانک اومد پیش مامانشاون خانوم که کنار مامانتون هستن تو عکس شبیه شاه سلطان دیده میشن جمعتون همیشه شاد و برقرار
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
اره خداییش خیلی باحاله ممنونم عزیزم چشماتون قشنگ میبینه واقعا شبیهش انشاالله جمع همه همیشه شاد باشه
تینا
11 آذر 92 12:23
تو لغات جدیدش به ای خدا اشاره کردی حالا نگفتی کی و کجا به کار می برش خانم خوشگله ؟
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
درسته یادم رفته بنویسم موقعی که به قول باباش قفلش میکنه میگه خیلی شیطونی میکنه باباشم میگره تو بغلش و نمیزاره در بره و کلی قلقلکش میده اونموقع میگه ای خدا تازگیها هم میگه کمکم کنید
سارا مامانی شیدا
11 آذر 92 14:46
قربون این دخمل خوشگل که عاشق باب اسفنجی شده آخه خاله جون پسر خوشگل تر نبود فرزانه جونم چی کارش داری عروسک خانم رو دوست داره زیاد مسواک بزنه خوشگل بشه دختره دیگه هه هه هه کلاه قرمزی شیدا هم کچل شده از دست این دختر تولد عزیز جون مبارک ایشااله 120 سال سایشون بالای سرتون باشه
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
کدوم پسره متوجه نشدم ببخشید کاش همش مسواک تو دهنش باشه اخه یهو میبینی داره میزهارو فرچه میکشه یا واسه عروسکاش مسواک میزنه ممنونم عزیزم
مامان پريسا خانوم
11 آذر 92 17:11
معلومه كه آيسان جون خيلي شيطون بلاست از اون مو كندن كلاه قرمزي بيچاره تا تيكه تيكه كردن يونوليتها ميشه اينو فهميد لطفا خصوصيتونو هم چك كنيد
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
وای از شیطونی نگو که دیگه اتیــــــــــــــــــش شده اتیـــــــــــــش پاره
مامان مهرناز
11 آذر 92 23:17
فرزانه جون خیلی وقته منتظریم دیر اپ کردی ها حالا بریم سر وقت گلی خانم قربون اون کارتون تماشا کردنت بیچاره کلاه قرمزی به به پیشرفت کردی جمله هم که میگی تولد مادرتونم مبارک باشه ان شالله تولد 120 سالگیشونو همه درکنار هم جشن بگیرین
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
هوا سرده جایی هم که نمیریم شرمنده در فصل بهار و گرما جبران میکنیم ممنونم عزیزم
الهام مامان یسنا
12 آذر 92 16:24
ای جانم عزیزم قربونت برم انار دوست داری خوشگلم. بچه ها همه عاشق باب اسفنجی هستن. وای بیچاره کلاه قرمزی بدبخت تولد عزیز اشرف هم مبارک انشالله 120 ساله بشن و همیشه سایشون بالای سرتون باشه. چقدر قشنگ آیسان عزیزش رو میبوسه. فرزانه جون خیلی برای خاله فریبا خوشحال شدم که فرانک برگشت پیشش. انشالله همیشه خوش باشید.
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
از بس که یه کله حرف میزنه بچه ها خوششون میاد با اون خنده هاش ممنونم عزیزم از دعایه خوبتون عاشق همن اخهبله خدا رو شکر اومده پیشش یکم از اون حال و هوا در اومده
سمیرا مامان سایان
13 آذر 92 14:21
آخی عزیز شیرین زبون الهییییییییی یه عالمه بوس واسه این پرنسس دوست داشتنیههه لغات جدیدت ...عاشقشممممممممم یا علی..ااای خدا ...جونمممممممم
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
ممنونم عزیزم
سارا مامانی شیدا
17 آذر 92 12:15
سلام دوستم خوبم خیلی خوشحالم که توی تولد باران جون از نزدیک دیدمتون و از بودن در کنارتون لذت بردم امیدوارم بتونیم بیشتر با هم در ارتباط باشیم برای ایسان جون و مامان فرزانه مهربون
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
بازم ممنونم عزیزم
مامان محيا
15 بهمن 92 12:20
من آمدم وبلاگتونو ببينم ديدم رمز داره به من نميدين
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
شرمنده عزیزم