ایسانایسان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

☃ لـحظه لـحظه بـا آیسان

تــــــــــــــــــــــولد بــــــــــــــــــــــــــاران جــــــــــــــــــــــــــــان

1392/10/3 10:17
624 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه تولد باران جان دعوت بودیم طبق معمول پنجشنبه ها ماشین دست بابایی بود و قرار بود خودمون با ماشین راه بریم که از شانس ما اولین برف پاییزی صبح بارید و هوا چنان سرد شد که بابایی میگفت تو این هوا نرید سختتون میشه ولی از اونجایی که من اصلا نمیتونم از این دوره همیهای دوستانم بگذریم به هر شکلی بود راهی شدیم تا شرکت بابایی رفتیم از اونجا هم بابایی رسوندمون زود رسیدیم شما هم تو ماشین کمی خوابیدی و زود بیدار شدی و چون کم خوابیده بودی میدونستم که قرار شیطونی کنی خوابت که بهم بخوره کلا پر انرزی تر از همیشه میشه و کارهای خیلی بدی هم میکنی مثل کشیدن مو بچه ها یا زدنشون البته اروم و نه به قصد دعوا یا ناراحتی کلا نمیدونم به چه علتی ولی گاهی بی علت این کار هارو میکنی

اینم فرشته یا بهتر بگم عروس خانم مجلسمون باران خانم خوشگل

عزیزم خوشگلم تولدت مبارک

باران جونم با اون زبون معروفش

این از متین خان که واقعا متینهقلب

یسنا توپولی هم اومد و همگی مشغول بازی

یسنا متین ایسان باران

اینم یسنا خانم توپولــــــــــــــــــــــــــو

پای در کفش بزرگان

حالا هم عمو موسیقی اومده که براتون کلی اهنگ خوند و کلی سعی کرد که شما رو دعوت به بازی های دست جمعی بکنی و از اونجایی که شما ها خیلی کوچولو بودید زیاد نمیفهمیدید باید چیکار کنید ولی کلی ایسان خانم رقصید

با یسنا جان در حال قر دادنید

یکمی هم بچرخ بچرخکه ایسان جونم به خوبی مشارکت کرد

اینم از شیدا جان که برای اولین بار خودش و مامان سارا گلش رو میدیدم

همون طور که از عکسهاش مشخص بود یه دختر اروم مودب و شیرین بود

اینم دوست کوچولوت ارمیتا جان

که مثل همیشه شیرین و خوردنی شده بود

عکس اختصاصی ایسان جان باران جان و شیدا جان

به به بنیتا جان هم رسید بنیتا جون و مامان سحر رو هم برای اولین بار میدیدم که ماشاالله باشه مثل شما هم شیطون بود هم شیرین بر عکس چهرش که اصلا بهش نمیخورد انقده شیطون باشه

یکم اینجا داشت سر قابلمه ها دعواتون میشد

  موقع فوت کردن شمع و بریئن کیکی شما نانازی ها امون به کیک ندادید و کلی انگشتیش کردید

بنیتا جان که رفته بود بالای میز و از اونجا مشغول بود

حالا هم بشقاب بدست راه افتاده بودی

و زنگ تفریح خوراکی که نرگس جون خیلی زحمت کشیده بودن و براتون ابمیوه شکلات پف فیل میوه و الویه اماده کرده بودن و حسابی مشغول خوردن بودید

اینم از کادو ما که خیلی مورد پسند باران جان قرار گرفته بود و داشت تستش می کرد یادم رفت بگم تا رسیدیم به مهمونی و من کادو رو گذاشتم رو قفسه ها که مثلا شما بر نداری  که در لحظه ای چشم بر هم زدن دیدم که کادو ما باز شده وسط سالن کلافه

از دست تو بلا خانم که بازم تونستی کار خودت رو بکنی

داشت به مادر بزرگش نشون میداد کفشاشوماچ

لحظه ای از خوردن دست برنمیداشتی حتی تو استخر توپ

این یه عکس تکی از این شیرین خانم

بنیتا عزیزم

و اوا جونم که تو ترافیک مونده بودن و دیر رسیدن به تولد

اینجا هم سر دیدن بیرون و منظره بارش برف دعوایی بود

اینجا هم باران جون رو بغل کرده بودی و بوسش میکردی

اینجا هم میخواستی ارمیتا رو بغل کنی و بوس کنی که نقش بر زمین شدید بیشتر شبیه به کشتی فرنگی شده

اینم از عکس دسته جمعی مامانا و نی نی ها که نی نی ها همکاری نمیکردن و همچین عکس خوبی نشد

شما هم دست در نَ نی تو بغلم موندی تا عکس بگیریم

از اونجا هم اناهیتا جان ما رو تا اژانس رسوندن و رفتیم خونه عزیز مرحمت بابایی با عزیز رفته بودن بهشت زهرا آش پخش کنن

روز خوبی بود دوستای خوبم رو دیدم و کلی بهمون خوش گذشت و صد البته به دخملیم که کلی بازی کرد با بچه ها

نرگس جونم خیلی زحمت کشیده بودی عزیزم

تولد باران جان بازم مبارک باشه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان مهرناز
17 آذر 92 14:11
خوش بحالتون همیشه به جشن وتفریح چه همه کوچولوی دوست داشتنی وخوشکل قربون ایسان خوشکلم برم من که مثل همیشه پر انرژیه باران جون تولدت مبارک منم برف میخوام منطقه ی ما اصلا برف نمیاد مهرناز اصلا برف ندیده بچم
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
ممنونم عزیزم جای دوستان خالیاوه انرژی نگو بمب واسه خودشعزیزم از یه لحاظ خوبه که دوروبرتون سرد نیست از یه لحاظ هم خوب خوبه که دخملیمون برف ببینه انشاالله بباره اونجا هم ولی اینجا خیلی سرده
الهام مامان یسنا
17 آذر 92 16:34
وای فرزانه جون چه عکسای قشنگی گرفتی ماشالله یه پا عکاسی ها عکسای من که همش تار افتاده از بس این وروجک ها شیطونی میکنن. روز خیلی خوبی بود در کنار شما و آیسان جون بقیه دوستان خیلی خوش گذشت ولی کلی بعد از رفتن ما خوش گذروندیدا حیف بابای یسنا ساعت 4 اومد دنبال ما و مجبور شدیم زود بریم. کیک به دست راه افتاده بود آیسان خیلی بامزه بود. قربونش برم خیلی حال میکنم اصلا نه خجالتیه نه وابسته به شما کلی واسه خودش خوش میگذرونه دوستتون داریم
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
نه بابا خوره عکس دارم حیف شد زود رفتید انشاالله سریهای بد بیشتر پیش ههم باشیم
آتنا مامانیه روشا یدونه
18 آذر 92 10:39
تولد بالان جون مبارک باشه 120 ساله بشه الهی . عکسهای دوست جونیاشم خیلی خیلی ناز شده مخصوصا آیسان جونم . فرزانه جون در رابطه با زدن بچه اصلا حساسیت نشون نده از بی بی سنتر برای من ایمیلی در مورد این موضوع اومده بود که فقط هدفشون کشف اون بچه و برقراری ارتباطه فقط با چیز دیگه سرشون رو گرم کنید و به هیج وجه برخورد تهاجمی نکنید .
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
انشاالله منم خودم بهاین نتیجه رسیدم انگاری میخواد اون بچه جدید رو محک بزنه ببینه عکس العملش چیه ولی خدایش زدنش یکم از ناز کردن محکم تره
سارا مامانی شیدا
18 آذر 92 10:43
سلام دوست خوبم منم خیلی خوشحال شدم از دیدنتون و واقعا از در کنار شما و دوستای خوب دیگمون بودن لذت بردم و بهمون خوش گذشت امیدوارم دوستیهامون ادامه داشته باشه و بیشتر بتونیم همدیگرو ببینیم
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
منم همین طور عزیزم واقعا خوشحال شدم از دیدنتون انشاالله که دوستی مون برقرار باشه راستی شما کجایه کرج هستید
مامان پريسا خانوم
19 آذر 92 10:11
سلام عزيزم از آشنايي بيشتر با شما خوشحال شدم انشالله كه خوشبخت و شاد و موفق باشيد و سايتون هميشه بالاسر دختر ناز و بانمكتون بمونه اين دختر خوشگل كه بازم رفته تولد . شما مامانا خوب همش تولدمي گيرين و همش خوش ميگذرونيد. اين ني ني وبلاگ براي شما خيلي خوب شده هاااااخودمونيم هااا
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
ممنونم عزیزم چه کنیم دیگه به هوای تولد و بچه یکم دور هم جمع میشیم دیگه جای دوستان خالی بود بله دیگه به اسم بچه ها به کام ما
سارا مامانی شیدا
19 آذر 92 10:20
سلام دوستم ما کرج نیستیم تهرانیم اکباتان نرگس جون اشتباه کرده بود
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
ااااااااا وا چه بد گفتم یه دوست نزدیک خودمون پیدا کردما حیف باشه
مامان بنيتا
19 آذر 92 17:16
واي چه عكساي نازي ممنون فرزانه جون كه عكس بنيتا رو هم گذاشتي من كه زياد نتونستم عكس بگيرم ديدين كه بنيتا چقدر شيطوني ميكرد روز خيلي خوبي بود دركنار دوستان خوبم اميدوارم باز هم بتونيم همديگرو ببينيم براي ايسان جونم راستي عكس بنيتا وايسان و دعوا سر قابلمه خيلي قشنگه
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم نه بابا زیاد شیطونی نکرد بازی میکرد واسه خودش ولی راست میگی یه هوا شیطونه مثل ایسان از این به بعد خوب درکت میکنمانشاالله همیشه از این دیدار ها بتونیم داشته باشیم
مارال - مامان روشا
19 آذر 92 23:48
تولد باران خانم خوشگل مبارک، عکس های قشنگی بود، امیدوارم همیشه خوش باشید عکس های آیسان جون هم مثل همیشه خوشگل خودش هم ناز تر از بقیه دوستاش
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
ممنونم عزیز م شما لطف داری
سارا مامان آرتین
21 آذر 92 12:04
همیشه به جشن و تولد به به مامان خوشکل و دخمل زیبا خاله جون کمرت درد میگیره نمیخواد بغل کنی دوستتو
✿مامان فرزانه✿
پاسخ
ممنونم عزیزم دخترمون هرکوله دیگه