ایسانایسان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

☃ لـحظه لـحظه بـا آیسان

عکسهایه تولد مامانی (خودم)

قرار بود مهمونی تولدم رو اخر هفته بگیریم ولی مریم خانم از مشهد اومده بودن و دعوتشون کرده بودم شام   آبجی اعظم هم میخواست برگرده دانشگاه و اخر هفته نبود واسه همین خاله فریبا گفت ما هم میایم که دوباره اخر هفته به زحمت نیوفتی این توری شد که دیشب تولد گرفتیم و همه کما رو شرمنده کردن خوب بود خوش گذشت مخصوصا به تو که دمار از روزگاره خاله اعظم در اوردی و تا تونستی با بالشت زدیش حالا عکساشم برات میزارم تا ابروت بره دختره بلا دیشب تولد من بود اما به کام دخترم هم شد خاله اعظم دستش درد نکنه برات یه کت خیلی خوشگل خریده بود مریم خانم هم طبق معمول ما رو شرمنده کرده بودن و یه مانتو خوشگل برات بافته بودن البته الان برات خیلی بزرگه ساله د...
13 دی 1391

چند تا عکس از 15 ماهگیت

15ماهگیت تموم شدو وارد 16 همین فصل زندگیت شدی خیلی زود میگذره واقعا که به چشم بر هم زدنی گذشته تازگیها یاد گرفتی میای دستمونو میگیری و به زور میبری اونجایی که چیزی میخوای و دستت بهش نمی رسه مثلا دم یخچال یعنی اب میخوام دم میز کامپیوتر یعنی هد فونو می خوام دائم هم در اتاقو میبندی بعد میای دستمونو میگیری که برات باز کنیم بعضی کلماتو میتونی بگی یه دفه گفتی خداحافظ . داغه . جیش. 1.2.3 هم بلدی بگی اما مامان بابا رو نمیگی بلدیا ولی دوست نداری صدامون کنی اگه خیلی گریه بکنی اخر اخرش  میگی مامان که دلم برات بسوزه و بغلت کنم .از غذا خوردنتم که ماشاالله خوب غذا میخوری صبحانه عاشق عدسی تخم مرغ اب پز که خودت با دست بخوری و نون پنیر و ک...
13 دی 1391

اغاز سال نو میلادی

اغاز سال 2013 میلادی مبارک                                              امسالم مثل سالهایه پیش سال نو میلادی مصادف میشه با تولدم که از این طریق به صورت خود جوش  از طرف ایسان تولدم رو به خودم تبریک میگم و از خودم شادی در وکنم و یه که خودمو تحویل می گیرم انشاالله که مامانیه خوبی واسه دخملم باشم اکه گفتین چند ساله شدم ...
11 دی 1391

تولد محمد حسین

                                                                             جمعه ای که گذشت تولد محمد حسین پسر عموت بود با هم رفتیم تولدش شما هم که دستت درد نکنه هر چه در توان داشتی به کار بردی و تا تونستی شیطونی کردی از اونجایی که تا حالا پفک نخورده بودی با دیدن ظرف پفکها راستی راستی مثل نخورده ها حمله کردی به ظرفش تو دستهات َپر پفک بود و از هر کدوم یه گاز میزدی بعدشم با هم...
9 دی 1391

مامانا هم اکنون نیازمنده یاریه سبزتان هستیم

  این دخمل من ایسان خانم چون شیره خودمو میخوره شبا مجبورم پیش خودم بخوابونم چون شب چند بار برایه شیر خوردن بیدار میشه و هر چی میزارم سر جاش باز باید بلند شم شیرش بدم از اونجایی که بلند شدن کار سختیه تو شب پیش خودم میخوابونمش لطفا از تجربیاتتون برام بگید یه سوال از مامانایی که بچشون هم سن ایسان هستن و شیشه میخورن بچه هاتون شبا هم بیدار میشن شیشه میخورن؟ من دوست دارم ایسانو از شیر بگیرم ولی چون نمیدونم مجبور میشم شبا بهش شیشه بدم یا نه این کارو نمی کنم لطفا راهنمایم کنید یه مشکل دیگه که دارم خوابوندن ایسانه که دوست دارم خودش بدون شیر خوردن یا رو پا تکون دادن بخوابه نمی دونم فقط من این مشکلو دارم یا همه همین جور بچهاشونو&...
8 دی 1391

چهارتا دندون جدید

دختر گلم چهار  تا دندون دیگه در اورده الان 14 تا دندون شیری خیلی خوشگل داره البته این 4 تا دندون 1 ماهه که ریشه زده و الان کاملا در اومده بیرون خدا رو شکر دندون در اوردنات اصلا اذیتت نمیکنه و خیلی راحت در میان تو این شکل دهان باعلامت  نشون دادم که تا الان کدوم دندونات در اومدن ...
6 دی 1391

دومین یلدا خانومی

خب این یلدا هم به پایان رسید دیدیم که دنیا هم تو تاریخ 21 دسامبر به پایان نرسید من که خودم راستشو بخای یکم میترسیدم و اون شب سعی میکردم همه جا پیشت باشه تا اگه اتفاقی افتاد تنها نباشی شب چله امسال ما خونه عزیز مرحمت بودیم بد نبود خوش گذشت ولی حیف که دوربینم خراب بود و نتونستم عکسایه قشنگی ازت بندازم  همین عکس ها رو هم با موبایل با کلی بدبختی انداختم ولی خوب اینم واسه خودش خاطره ای شد برایه شب چله یه هندونه درست کردم  با این که هول هولکی شد و شما هم که خدا رو شکر به آدم امون نمیدادی همش می خواستی خراب کاری کنی بلاخره یه چیزی درست کردم یکم هم لبو به شکل گل درست کردم ژله سه رنگ هم به شکل هندونه خلاصه که یه جور گذروندیم   ...
5 دی 1391

پیشواز یلدا

چند روز بیشتر تا یلدا نمونده پیشاپیش یلدایه همه دوستایه گلم مبارک امسال کلی هنر نمایی کردمو استین بالا زدم و یه لباس برایه شب یلدایه  ایسان درست کردم که شامل یه دامن توتو و تل میشه برایه دامن توتو حریر رنگ سبز و وقرمز پیدا نکردم به ناچار از همین تورهایی که توش اجیل مشگل گشا میریزن دامنشو درست کردم  بعدش دیدم برایه بالاتنش چیزی ندارم ست کنم به ناچار یه چیز من در اوردی درست کردم و وصل کردم برایه بالا تنش بد نشد قابل تحمله ساله دیگه حرفه ای تر میشم  خوبشو می دوزم برات  اینم چند تا عکس بعد از پرو لباس عکسهایه اصلی رو شب یلدا میندازم و میزارم راستی دوستایه عزیز اگه ایده ای برایه پاپوشش دارید بگید چیزی به ذهنم...
28 آذر 1391