نمایشگاه مادر کودک (سال 92)
شنبه اخرین روز نمایشگاه مادر کودک بود صبح که بیدار شدیم تصمیم گرفتم با عزیز بریم نمایشگاه ساعت 11 بود رسیدیم و بعد از پیمودن کلی راه رسیدیم به غرفه هاخوب شد که کالسکتو برده بودم وگرنه تو غرفه ها نمیتونستم کنترلت کنم از بس که وسائل بازی و جذب کننده برات وجود داشت بازی فکری رو اصلا نخواستی انجام بدی غرفه نی نی سایت که با این اقا دلقکه با بچه ها عکس مینداخت و چند روز دیگه تو سایت عکسهار رو میذارن چند هفته ایه یاد گرفتی بگی باب اسپنجی اینم عکس با باب اسفنجی جونت کمی هم نقاشی تو همین غرفه نقاشی صورت هم انجام میدادن و تو بالاخره به ارزوت رسیدی که به نوعی ارایش کنی و صد البته رژ...
نویسنده :
✿مامان فرزانه✿
13:55